محمد ناصر حق خواه | شهرآرانیوز؛ در کارنامه امیررضا کوهستانی، نویسنده و کارگردان سرشناس و بینالمللی تئاتر ایران، دورهای در اوایل دهه ۹۰ وجود دارد که او به اقتباس از آثار بزرگ و درخشان ادبیات نمایشی تاریخ جهان مشغول بوده است و در این مدت نمونه درخشانی از اقتباس با جلوه بخشیدن و اهمیت دادن به ایرانی بودن اثر به نمایش گذاشته شده است. یکی از این آثار، «ایوانف» است. نمایشنامهای از نویسنده بزرگ روسی، میخاییل چخوف. «ایوانف» داستان مردی میانسال و متأهل است که بهدلیل افسردگی مزمن و طولانیاش، رفتارهایی انجام میدهد که اطرافیانش را میآزارد و بیاعتنایی او به اتفاقات پیرامون و رفتارهای عجیبش طرح داستانی را پیش میبرد. او نقل محافل و مهمانیهایی است که درباره زندگی شخصی او و بیاعتنایی به همسر جوانش حرف میزنند و رفتوآمدش به خانه یکی از دوستانش را سوژه میکنند. ایوانف از یکسو فردی اهل مطالعه و اندکی آگاه است که سعی میکند با دیدی انتقادی به پیرامون خود بنگرد. از سویی دیگر فردی مستأصل و پوچ است که با افراد پیرامونش که آنان را وراج و سطحی میداند، چندان فرقی نمیکند، اما تلقی خود او از شرایطش گیر افتادن فردی عمیق بین قماشی از آدمهای سطحی است.
هنر کوهستانی دقیقا از جایی شروع میشود که چنین قصهای را در عین حفظ ویژگیهای چخوفیاش کاملا ایرانی میکند، اما وقتی از ویژگیهای چخوفی حرف میزنیم، داریم از تراژدی عمیق و غم کهنهای حرف میزنیم که در دل موقعیتهای مضحک و زبانبازیهای طاقتفرسا و آدمهای وراج میگذرد. از اشراف و سرمایهدارانی که دورهشان تمام شده است و از نوکیسهگانی که در جامعه رشد میکنند و از روشنفکرانی که در انزوای خود غرق میشوند. حالا وقتی از ایرانی شدن چنین اثری حرف میزنیم، داریم از تلاش یک هنرمند حرف میزنیم که این ویژگیهای روسی قرن نوزدهمی را با ایرانی قرن ۱۴ شمسی یکی میکند.
در ایوانف کوهستانی ما حسن معجونی را بهعنوان شخصیت اصلی میبینیم که در همان صحنه اول لم داده و خسته و بیحوصله بر تختخوابی مشغول گوش کردن یک خودآموز زبان انگلیسی است. چون قصد دارد از ایران برود. قصدی که درعمل کاری برای آن نمیکند، فقط میداند که باید برود. استفاده از ارتباطات مجازی و نقش گوشی تلفن همراه در زندگی امروز هم نمایش را به حالوهوای امروزی ما نزدیک میکند، اما نکتهای در بازی حسن معجونی است که از همه اینها مهمتر است. او کاملا نماد یک ایرانی خسته قرن بیستویکی است که نمونهای از قشر متوسط کمی اهل مطالعه است که کار خاصی را پیش نمیبرد و توانی ندارد، اما منتقد وضع موجود و آدمهای اطراف خود است. گاهی از اخلاقیات دم میزند، اما در لحظههایی که باید، به آن پایبند نیست.
تماشای ایوانف از این منظر برای مخاطب عام ایرانی (البته اگر تا حدی اهل تئاتر باشد) جذاب است که شاید آینهای از خود یا وضع اطرافش را در آن ببیند. کوهستانی بهعنوان امضای همیشگیاش ایجاز در صحنهپردازی و استفاده از حداقلها را رعایت کرده است، اما این حداقلی بودن باعث سستی کار نشده، بلکه تمرکز را در تورم درام حول شخصیتی کاملا لخت و تخت ایجاد کرده است. بازی حسن معجونی که انگار برای ایوانف بودن ساخته شده، در این نمایش درخشان است و بازی بازیگران پیرامون او همه یکدست و بدون بالا و پایین زیاد است. این نمایش از فرسودگی و بیعملی میگوید، اما میتواند چندساعتی شما را سرگرم کند.